“Book Descriptions: وقتي به سال 1956 ريچارد براتيگان 21 ساله به سنفرانسيسكو آمد، شبح بيت آمريكا را فراگرفته بود و او نيز تسخير روح ضد فرهنگ نسل بيت شد؛ كمتر از يك سال پيش شيشه ماشين پليس را با پرتاب سنگ شكسته بود و بنابراين، حالا مجوز ورود به جمع ضد فرهنگها را داشت. زماني كه چهرههاي اصلي نسل بيت در اوج شهرتشان بودند، براتيگان همچنان نويسندهاي فقير و ناشناس بود. ريچارد براتيگان شايد شوخترين و بازيگوشترين چهره نسل بيت باشد؛ شاعر و نويسندهاي كه عمده شهرتش را مديون رمان «صيد قزلآلا در آمريكا» است؛ رماني نبوغآميز و آنچنان سرخوشانه كه تصور خودكشي نويسندهاش را نيز مطلقا ناباورانه ميكند. اگرچه در آخرين رمانهايش در كنار آن شوخي و شنگي هميشگي تلخي گزندهاي نيز هست. كتاب حاضر گزيدهاي است از شعرهاي ريچارد براتيگان، شايد بشود گفت مشهورترين و بهترينشان. برايتگان زماني نوشته بود: « همه ما جايي در تاريخ داريم. جاي من در ميان ابرهاست.» كتاب حاضر شايد تلاشيست براي ديدن او كه آن بالا، در ميان ابرها، ايستاده است” DRIVE