“Book Descriptions: فيروز مرد چاق ميانسالي است كه به تنهايي زندگي ميكند. او انساني منزوي است كه مشغلهاي ندارد جز جمع كردن اسكناسهايي خاص. در واقع او يك كلكسيونر اسكناس است، اما فقط اسكناسهايي را جمع ميكند كه مردم روي آنها جملاتي در مورد اندوه يا شاديهايشان نوشتهاند. او نوزده سال يا زماني در همين حدود اسكناسها را به بازي ميگرفت تا شايد از تنهايي تاريكش به در آيد. در همه اين سالها هيچگاه شكل و شمايل، جنس كاغذ، طرحها، امضاها يا تاريخ و موضوعاتي كه مربوط به آنها ميشود برايش آنقدر اهميت نداشتند كه چيزهاي ديگر، و آن چيزهاي ديگر جملهها و نقوشي بود كه مردم روي اسكناسها ثبت ميكردند. فيروز كه سالها به اين كار مشغول بود طي اتفاقاتي با پيرزن مرموزي آشنا ميشود. مدتي بعد پيرزن خودكشي ميكند و مرگ او و تأثير نوشتههاي روي اسكناسها، باعث ايجاد تغييرات عميقي در حال و روز فيروز ميشود و در نهايت به واسطة همين اتفاقات است كه او به معناي جديدي از چيستي زندگي دست مييابد و ... . شاهرخ گيوا متولد 1355 پيش از اين رمانهاي موناليزاي منتشر _ اندوه موناليزا و مسيح، سين، فنجان قهوه و سيگار نيمسوخته را نوشته است. - See more at: http://www.qoqnoos.ir/BookDetails.asp...” DRIVE