“Book Descriptions: این کتاب داری شانزده قصه با زبان شعر است. محور تمام این قصهها بازی کودکان است. مادران میتوانند دست کودکان خود را بگیرند و با آنها وارد دنیای بازیهای کودکانه شوند. انگشتها در این بازیها نقش بازیگری را ایفا میکنند. انگشتها خودشان به موجوداتی زنده و جاندار تبدیل میشوند که شخصیتی واقعی دارند. جزییات زیاد تصویرها هم باعث میشود توجه کودکان به بدن خودشان جلب شود.
قصهها به نحوی هستند که کودک را با اعداد، میوهها و فصلها آشنا میکند. تصویرها هم در بر دارندهٔ مفاهیمی همچون اندازه و ترتیب و توالیاند.
همبازیهای بزرگسال کودکان با در دست گرفتن دستان آنها میتوانند ارتباط روحی و عاطفی خود با کودکان را افزایش دهند. این تماس فیزیکی همراه با بازی به کودکان آرامش میبخشد. همچنین شنیدن قصه و همزمان تکان دادن انگشتها باعث تمرکز بیشتر کودکان میشود.
جملاتی از کتاب بازی با انگشتها:
پنج انگشت بودندکه روی یک دست زندگی میکردند. در یک روز بارانی… اوّلی گفت: وای داره بارون میآد دومی میگفت: شُرشُر ناودون میآد سومی گفت: چتر ندارم بریم خونه، تر میشیم چهارمی گفت: کوچک وکوچکتر میشیم انگشت شست گفت: نمیریم روی سرمان چتر میگیریم دستو با هم بچرخانیم تا زیرِ بارون نمانیم” DRIVE