BookShared
  • MEMBER AREA    
  • حدیث مرده بر دار کردن آن سوار که خواهد آمد، به روایت خواجه ابوالمَجد محمدبن علی‌بن ابوالقاسم وَرّاق دبیر

    (By Houshang Golshiri)

    Book Cover Watermark PDF Icon Read Ebook
    ×
    Size 28 MB (28,087 KB)
    Format PDF
    Downloaded 682 times
    Last checked 15 Hour ago!
    Author Houshang Golshiri
    “Book Descriptions: همانطور که از نام کتاب برمی‌آید، داستان با روایتی آغاز می‌شود که مردم شهری، هر روز قبل از طلوع آفتاب اسبی سیاه را آماده و به دروازه شهر می‌برند تا اگر سوار (منجی) آمد، بر آن سوار شود. و هر روز غروب، این اسب را به جای خود برمی‌گرداندند...

    هوشنگ گلشیری درباره ای اثر گفته است: «تحریر اول این داستان را در 1355 نوشتم. چاپ آن همان سال‌ها امکان‌ناپذیر بود و این خود شاید توفیقی بود٬ چرا که بخش برنشستن بر اسب در نسخهء اول خلاصه آمده بود. در تحریرهای بعدی قسمت‌هایی بر آن افزوده شد و نیز چیزهایی اینجا و آنجا٬ اما استخوانبندی همان بود که بود. در مورد نثر، حرف بسیار است که چه کرده‌ام یا چه میخواسته‌ام بکنم. به هر صورت٬ به صواب‌دید ناشر قرار بود لغتنامه‌ای به آن افزوده شود. این را می‌گذاریم برای چاپ بعدی٬ بدین امید که یکی از اساتید بر من منت گذارد و خودش بر آن بنگارد همانگونه که بر کتب قدیم٬ یا اگر حوصله‌ای پیدا شد چنین کاری خواهم کرد که البته به درازا خواهد کشید و ... روایت بر آن افزوده خواهد شد از نسخه بدل‌ها و غیره. خلاصه اینکه فعلا همین است که هست و گمان من این است که به هر صورت نثر می‌تواند راهگشا باشد تا دیگران یا به قول بوالمجد کاتبان دیگر در این راه چه کنند٬ ما که کار خود کردیم واین دفتر را همینجا می‌بندیم و دنبال راه دیگری می‌رویم تا دیگران چه بگویند و چه‌ها کنند.»

    همچنین در پشت جلد این کتاب آمده است: این حکایت ابوالمجد وراق به وصف تصویر ابتدا کرده است٬ از پس نعمت خدا و رسول و ائمه٬ آنگاه که گوید: «هر چه رفت بدین دور یا حادث خواهد شد به دور آن که این حدیث بخواند همه سخن از اوست و از خیر و شر و بدو نسبت باید کرد.» و اما وصف آن نقش به ایجاز آورده است٬ چه مردمان دور را اشارتی بسنده میبود٬ گو که از خم طرهای میگفت یا نمیگفت٬ اما راقم این دور پوستباز کرده و به شرح خواهد گفت٬ چه سکه سخن را هر دوری به نامی می‌زنند٬ مصلحت خلق را٬ که سخن بوالمجد یا بوالفضلی بدان طرز و تکلف٬ و آن ایجاز و صناعت٬ و آن همه تلمیحات و ملمعات هیچ عاقلی نخرد. و این طرز که ما خواهیم نهاد به ضرورت احتمال ابنای زمانه است، گو که راوی این دور ما باشیم یا نه. و از پس ما راویان هر دور خود دانند که این حدیث چگونه بایست گزارد و هر قصه به چه طرز بایست نوشت. پس ابتدا کنیم به وصف آن نقش و آن‌گاه بر سر قصه خواهیم شد، و او بهترین است به جمال و جلال و نطق.»”

    Google Drive Logo DRIVE
    Book 1

    ملکوت

    ★★★★★

    Bahram Sadeghi

    Book 1

    The Blind Owl

    ★★★★★

    Sadegh Hedayat

    Book 1

    خطاب به پروانه‌ها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم

    ★★★★★

    رضا براهنی

    Book 1

    بعد از عروسی چه گذشت

    ★★★★★

    Reza Baraheni

    Book 1

    رازهای سرزمین من: جلد اول

    ★★★★★

    Reza Baraheni

    Book 1

    چمدان

    ★★★★★

    Bozorg Alavi

    Book 1

    شب هول

    ★★★★★

    هرمز شهدادی

    Book 1

    حرف و سکوت یا درازگویی یک دیوانه در یک داستان کوتاه

    ★★★★★

    محمود کیانوش

    Book 1

    چشم‌هایش

    ★★★★★

    Bozorg Alavi

    Book 1

    انتری که لوطی‌اش مرده بود و داستانهای دیگر

    ★★★★★

    Sadegh Chubak

    Book 1

    سه قطره خون

    ★★★★★

    Sadegh Hedayat

    Book 1

    Dialogue with Death

    ★★★★★

    Arthur Koestler

    Book 1

    سال بلوا

    ★★★★★

    Abbas Maroufi

    Book 1

    Who's Afraid of Virginia Woolf?

    ★★★★★

    Edward Albee

    Book 1

    سورة الغُراب

    ★★★★★

    محمود مسعودی